سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یه منتظر...

با من حرف بزن

ذره ای از آلام رهبرم بر دلم...

 

هو اللطیف

سفرنامه نمی خواهم بنویسم که بسیار نشته شده

کربلا در کربلا .....

سر نی در نینوا .....

زینب زینب

راهی شدیم راهی جایی که ابتدا حس خاصی نداشتم به آنجا ....با تعریفهایی که شنیده بودم

اما شنیدن کی بود مانند دیدن

کشور سوریه برای ما بچه شیعه ها یه معنی داره حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س)  و حرم  زهرای سه ساله ابا عبدالله (س)

خوبی سفر با هواپیما  یه حسن  اخروی داره و اینکه حتما آدم قبل از  اون وصیت نامشو می نویسه و به یه نفر معتمد می سپرد.

خب  ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم  اما باز ریا نشه ما خیلی  وقت پیشا وصیتمونو کرده بودیم

اما  روز قبل از سفر باز نظر خدا بر من بود و به جمعی رفتم که  فکرشو نمی کردم  رفتیم تا ذره ای از دردهایی که همیشه روی دل رهبرمونه باهاش آشنا بشیم ، رفتم تا نامه هایی که مردم در سفر اخیر آقا به چالوس داشتند بخونیم و ارجاع بدهیم  به مسوولین.

نمیدونم  چرا دقیقا یه روز قبل از سفر نمی دونم چرا من نمی دونم ....


جالب بود به همه نامه ها رسیدگی میشد - حتی نامه های بچه های زیر 10 سال - با دقت و چند بار مرور- قابل توجه اونایی که پشت سر آقامون حرف مفت می زنند!؟

به هر حال  کلی ذوق کرده بودم از اینکه اولا بدون واسطه در خدمت اوامر رهبرم بودم دوما اینکه باز هم ریا نشه جون میدم واسه خدمت به خلق خدا هر چند خیلی کار ناقابلی بود در حد خوانده نامه ها و ارجاع آنها


باشد تا مورد قبول قرار گیرد....

سفر نامه را در پستهای بعدی بخوانید...

 


» نظر داغ کن - کلوب دات کام