سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یه منتظر...

با من حرف بزن

هورا به این فرهنگ رو به رشد؟!؟

 

 

سلام

چند وقت پیش وقتی برای بازرسی و بررسی عملکرد یکی از شرکتهای خدمات بیمه ای از طرف اداره مامور شدم به مساله ای که شاید تا چند سال پیش تو تهران محال بود بر خوردم یه رسم به قول خودشون قشنگ داشتند و اون قرعه کشی تو این شرکت بود هر هفته مدیر شرکت بین کارمنهای خانم و آقا قرعه کشی میکرد و اصل صحبتم جایزه قرعه کشی بود اگر خانمی برنده میشد لوازم آرایش و اگر مرد بود تیغ ژیلت که آن هم نوعی لوازم آرایش است در مورد نیت مدیر موسسه از این کار صحبتی نمی کنم که تو خود حدیث مفصل بخوان از این...

فقط همین را بگویم که تو اون شرکت یکی از کارمندها یه ته ریشی داشت که شده بود مایه تمسخر مدیر و کارمندان شرکت؟!؟

حالا به حرف اون دوست عزیزم پی میبرم که میگفت جامعه به سمتی می رود که کم کم ما بچه مذهبی طرد شویم میگفت بارها شده برای خرید که می روم با حالتی اکراه آمیز فروشنده با من برخورد می کند

و نمونه ای دیگر:

دخت خانم یکی از بستگان من بعد از کلی پارتی بازی تو یکی از آژانسهای بزرگ تهران به عنوان اپراتور مشغول به کار شد سر ماه اول مدیر آژانس با توجه به اینکه این خانم محجبه بوده و چادر سر میکرده عذر اورا خواسته و با ایشان به قولی تسویه کرده است

از این نمونه ها زیاد داریم

کجاست فرهنگ جبهه و دفاع مقدس در روزگاری که میلیونها شاید هم میلیارها تومان بودجه صرف کارهای به قول خودشون فرهنگی می شود

بابا جامعه از دست رفته حالا شما بیایید به چهار تا مانتویی گیر بدید

درد این است:

ما متولی فرهنگی کار بلد نداریم

 


» نظر داغ کن - کلوب دات کام

سال نو

 

سلام

چند وقت بود ننوشته بودم یه دلیل عمدش این بود که اینترنت ادارمون قطع شده است خب دیگه خرج زندگی اجازه خرج های الکی نمی ده

اما به هر حال سعی می کنم بیشتر بیام البته یه دلیل دیگر هم داشت یه سایت یکی به ما معرفی کرد به اسم کلوب که آلوده آن یه مدتی شده ام البته سعی می کنم ترک کنم ولی امان از ذغال خوب و دوستان ناباب؟!؟

اما  اول سال جدید را که تقارن بهار عربی و بهار فارسی باهم بود چند سالی بود که در نوروز داغدار غم سالار شهیدان و یارانش و امام حسن و... بودیم

اصلا دست و دل من یکی که به تبریک گفتن و مهمونی رفتن و از این جور کارا نمی رفت ولی امسال جاتون خالی یه دلی از عزا درآوردیم عروسی و مسافرت و مهمونی و ....

مخصوصا که با به درک واصل شدن دومی ملعون نیز همزمان بود

اما  در ضمن این احوال ته دل من باز غمگین بود آخه قبل از سال یه اتفاق بد برای یکی از دوستانم افتاد که به تبع آن ممکنه خیلی چیزها عوض بشه

به امید دیدار

یا حق
» نظر داغ کن - کلوب دات کام
<      1   2   3   4