بالاخره مهمونی تموم شد...
به نام خدا
بالاخره تموم شد این ماه رمضون و خیال خیلیها راحت
خیلی برام تعجب آور بود ماهی که سراسر خوبیه حتی برای لحظه های خوابیدنت برای هر دم و بازدمت فرشته های مقرب بیکار نمی نشینند و مدام در حال ثبت ثواب برای بندگانش هستند تو ماهی که دستو پای دشمن قسم خورده را غل و زنجیر می کنن و برای منی که اراده و حال نماز شب و اعمال مستحبی ندارم همین ثبت و ضبط فله ای ثوابها کلی به دردم می خوره – تو این چنین ماهی- روز بیست و هشتم که میشه اکثریت نه بعضیها مثل من له له میزنن فرداش عید باشه زودتر تموم شه مهمونی خدا خیلی سخته یه روز بیشتر پای سفره خدا باشن – شما اگر دلیل و توجیه منطقی پیدا کردید واسه این له له زدنه تو رو حضرت عباس به منم بگید.؟
اما پسر فاطمه امسال هم گذشت و شبهای قدر چشم آلوده من تو رو ندید چه کنم که زندگی چشمی دیگر برایم نگذاشته به تو پناه می آورم اش ناس و این همه شر آنها که در دور و برم می بینم و هو نمی بینم .
نظر کن اگر تو ماه خدا تاثیر خوبی در من ایجاد شده در من بماند تا بمیرم
کلمات کلیدی :
» نظر