سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یه منتظر...

با من حرف بزن

خدایا!........

شرمنده همه دوستانم که دیر آپ کردم .درگیر گرفتاریهای دنیوی بودم

فکرکنم این آخرین مطلبم در سال 84 باشه که اختصاص می دهم به اونی که همیشه و همه جا هوامو داشته و هیچ وقت تنهام نگذاشته بر عکس من که .

خدایا !
خدایا! تو را شکر می‏کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.

خدایا! تو را شکر می‏کنم که باران تهمت ودروغ و ناسزا را علیه من سرازیر کردی، تا در میان توفان‏های وحشتناک ظلم و جهل و تهمت غوطه‏ور شوم، و ناله حق‏طلبانه من در برابر غرش تندرهای دشمنان و بدخواهان محو و نابود گردد، و در دامان عمیق و پرشکوه درد، سر به گریبان فطرت خود فرو برم. و درد و رنج علی را تا اعماق روحم احساس کنم، علی بزرگ، علی نمونه، علی مظهر اسلام و عنایت و عبادت و محبت و ایمان و عشق و تکامل


خدایا! تو را شکر می‏کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم، و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم، و «ناخالصی»های وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواسته‏های نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم، و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت خود را حس کنم.

خدایا! تو را شکر می‏کنم که تو مرا در آتش عشق گداختی، و همه موجودات و «خواستنی»ها را بجز عشق و معشوق در نظرم خوار و بی‏مقدار کردی، تا از کنار هر حادثه وحشتناک به سادگی و آرامی بگذرم. دردها، تهمت‏ها، ظلم‏ها، فشارها، و شکنجه ‏ها را با سهولت تحمل کنم.

خدایا! تو را شکر می‏کنم که لذت معراج را بر روحم ارزانی داشتی، تا گاه‏گاهی از دنیای ماده درگذرم، و آنجا جز وجود تو را نبینم و جز «بقا»ی تو چیزی نخواهم، و بازگشت از «ملکوت اعلی» برای من شکنجه‏ای آسمانی باشد که دیگر به چیزی دل نبندم و چیزی دلم را نرباید.

 همیشه می‏خواستم که شمع باشم و بسوزم و نور بدهم و نمونه‏ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم؛ می‏خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. می‏خواستم در دریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم، می‏خواستم فریاد شوم و زمین و آسمان را با فداکاری و ایمان و پایداری خود بلرزانم، می‏خواستم میزان حق و باطل باشم، و دروغ‏گویان و مصلحت‏طلبان و غرض‏ورزان را رسوا کنم، می‏خواستم آن‏چنان نمونه‏ای در برابر مردم بوجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند، و طریق مستقیم، روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کس در معرکه سرنوشت، مورد امتحان سخت قرار نگیرد و راه فرار برای کسی نماند.

خدایا! هدایتم کن! زیرا می‏دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا! هدایتم کن! که ظلم نکنم، زیرا می‏دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا! نگذار دروغ بگویم، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.

خدایا! محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم، زیرا تهمت، خیانت ظالمانه‏ای است.
خدایا! ارشادم کن که بی‏انصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم، که بی‏احترامی به یک انسان، همانا کفر خدای بزرگ است.
خدایا! مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده، تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.

خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‏گرساز، تا فریب زرق و برق عالم خاکی، مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا! من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پرکاهی در مقابل توفان‏ها هستم، به من دیده‏ای عبرت‏بین ده، تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.
خدایا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند می‏دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهی.

خدایا! می‏خواهم فقیری بی‏‏نیاز باشم، که جاذبه‏های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا! محتاجم محتاج تو و فقط تو را می خواهم دل تنهای من تشنه وصل تو می باشد کاری کن که در سالی که در پیش دارم غیر از تو و در برابر تو هیچگاه دست نیازم را پیش هیچ احد الناسی دراز نکنم

امیدم! آنچه که شب قدر از تو خواستم بازهم می خواهم تا برایم مقدر نمایی

خدایا ! آنچه در این سال برای همه خوبانت مقدر می گردانی برای من نیز مقدر بگردان
» نظر داغ کن - کلوب دات کام

دلتنگم

                                                                   

یکم اسفند سالروز تولد عزیزترین فرد زندگیم بود

این گل تقدیم به او

شاید تا مدتی نباشم


» نظر داغ کن - کلوب دات کام

گزارش جشنواره وبلاگ نویسان

با سلام

نمی خواستم درباره جشنواره وبلاگ نویسان چیزی بنویسم ولی دیدم بی انصافیه بابا کلی دوستان زحمت کشیدند و خرج کردند برنامه ریزی کردند ؟؟!! درست نیست که کسی حرفی نزنه هر چی گشتم فقط وبلاگ فاتح را پیدا کردم که اونم به غیر از چند تا عکس که البته جالب بود چیزی نداشت منم فقط چند تا نکته را می گم که ان شاالله مفید فایده واقع گردد بعلت کمبود بودجه و نداشتن دوربین عکس هم ندارم و می توانید عکسها را در وبلاگ فاتح ببینید

 

هیچ کدوم از دوستان وبلاگیم را آنجا ندیدم-

کارگاه آموزشی خوبی بود که بعلت یه تماس بی موقع تنها توانستم ساعت اولش را باشم

 ناهار جوجه کباب بود با دوغ و نه نوشابه گازدار ؟!

 از تعداد 600 و چند وبلاگ ثبت نام شده تنها فکر می کنم زیر 50 وبلاگ دعوت شده بودند

 در این میان تنها عکس نیم صفحه حدود 20 وبلاگ پرینت گرفته شده و در لابی فرهنگسرا نصب شده بود که خوشبختانه یا متاسفانه مال منم بود که نمی دونم بر چه معیاری انتخاب شده بودند

 و اما برنامه بعد از ظهر

 مجری برنامه : تنها حسنش صدای واقعا" توپش بود که الحق جون می داد واسه مجری گری

 دختر خانمی بعنوان مدیر باشگاه وبلاگ نویسان معرفی شد که حداقل در سخنرانی و پاسخ به سوالات ناتوان بود ان شاالله در مدیریت این باشگاه بتواند موفق باشد

 برنامه با تاخیر 45 دقیقه ای آغاز شد

خاطره گویی سید جواد هاشمی  تقریبا گل مجلس بود

 و کلا" این طور برداشت شد که دستندرکاران  این جشنواره یه سری جوون بی تجربه اما فعال و مشتاق به کارهای فرهنگی بودند

 

پیشنهادات:

استفاده از تجربه کسانی که چندین جشنواره فرهنگی برگزار کرده اند

مطمئن شدن از حضور افراد دعوت شده

نظرخواهی کتبی و پیگیری نظرات

عدم سخنرانی چندین نفر

تهیه هدایایی جهت کسانی که وقت و حوصله خرج کردند

نظم در امور

و...

 

تشکر از :

کادر فرهنگسرای انقلاب

و همه دوستانی که ارزش قائل شدند و حضور پیدا کردند

راستی حتما این اعتراضیه بالا را امضاء کنید

لبیک یا رسول الله

 


» نظر داغ کن - کلوب دات کام
   1   2   3   4   5   >>   >