بسم الله
گريه مي کرد :
خدايا مي خام بيام بيام در خونه ات . مي خوام بيام طرفت .
مي خوام باهات دوست باشم يا صاحب الزمان(عج) اين سرباز کوچيکت رو رد نکني . اگر رد کني من چيکار کنم ؟ گريه کنان به خانه رسيد .مي دونست رضايت نامه رو امضا نمي کنه .
پدر پاي رضايت نامه رو امضاء کرد! چه زود دعايش مستجاب شده بود ..