در زندگي هايمان بايد زندگي دو گانه اي داشته باشيم و در قلب هايمان خوني دو گانه ، شادي همراه با رنج ، خنده همراه با اندوه ، مثل دو اسبي که به يک ارابه بسته شده اند و هر يک ، ديوانه وار ، ارابه را به سوي خود مي کشند.
پس در جاده اي برفي ، سوارکاراني هستيم کهدر جستجوي رد پايي ، در جستجوي انديشه اي سليم ، پيش مي تازيم.
و زيبايي ، گاه مانند شاخه اي فرود آمده بر چهره مان سيلي مي زند ، و زيبايي ، گاه مانند گرگي افسانه اي به ما يورش مي برد و گلويمان را پاره مي کند.