• وبلاگ : يه منتظر...
  • يادداشت : حركت كارناوال شادي در محرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چه گريزي ست ز من؟
    چه شتابي ست به راه؟
    به چه خواهي بردن
    در شبي اين همه تاريک، پناه؟

    مرمرين پله ي آن غرفه ي عاج
    اي دريغا که ز ما بس دور است
    لحظه ها را درياب
    چشم فردا کور است

    نه چراغي ست در آن پايان
    هر چه از دور نمايان ست
    شايد آن نقطه ي نوراني
    چشم گرگان بيابان ست

    من فرو مانده به جام
    سر به سجاده نهادن تا کي؟
    او در اينجاست نهان
    مي درخشد در مي

    گر به هم آويزيم
    ما دو سر گشته ي تنها، چون موج
    به پناهي که تو مي جويي، خواهيم رسيد
    اندر آن لحظه ي جادويي اوج

    ×()×()×()×()×()×()
    سلام دوست من . به روزم و منتظر قدمهاي سبز تر از سبز شما عزيز بزرگوار